پیشنهاد مطالب دیگر:
فصلنامه «حیات معنوی» -3
چکیده
موضوعات و محتوای مقالات
- نقش قواعد حقوقی در بهینهسازی اخلاق در جامعه، مصطفی ملکیان
در این نوشتار ابتدا اشاره میشود که حقوق و اخلاق دو نهادند كه به هيچوجه قابل فروكاستن به يكديگر نيستند؛ به اين معنا كه نه هرگز میتوان با داشتن اخلاق از حقوق [و نهاد سیاست] بينياز شد و نه با داشتن حقوق از اخلاق بينياز شد. در ادامه سه قلمرو تفاوت اخلاق و حقوق ذکر میشود که عبارتند از: اهداف، حوزه کار و بافت ظهور و هر کدام جداگانه توضیح داده میشود. سپس کمکهای نهاد سیاست در توسعه اخلاق در پنج فراز زیر تشریح میشود:
- پایین آمدن هزینه اخلاقی زیستن
- کاهش تخلفات اخلاقی
- برملا شدن تخلفات
- ایجاد احساس برابرگرایی
- پرداختن به نیازهای روانی و ذهنی جامعه
در پایان این درسگفتار، گفتوگویی بین دکتر راسخ و استاد ملکیان انجام گرفته است.
- تأملي بر وجوه ارتباط اخلاق و سياست، سيدعلي ميرموسوي
این نوشتار در راستای پاسخ به ضرورت تفکیک ابعاد و سطوح گوناگون اخلاق و سیاست، پس از ايضاحی مقدماتی به بیان وجوه ارتباط اخلاق و سياست پرداخته، رابطه اخلاق و سیاست و سطوح تحلیل آنها را در هفت سطح واکاوی میکند که عبارتند از: 1. بهره بردن از قدرت سیاسی و کاربرد آن، 2. غایت و اهداف اخلاقی تربیت، 3. مسئولیت اخلاقی دولت، 4. اخلاق سیاسی، 5. تحلیل اخلاقی پدیدههای سیاسی، 6. ارزیابی اخلاقی رفتارهای سیاسی و 7. رابطه دانش اخلاق و دانش سیاست.
در ادامه این نوشتار رابطه اخلاق و سیاست در اندیشه مدرن بررسی شده و نگرش اندیشوران کلاسیک و نقد این نگرش در دوران جدید مطرح شده است. در بخش بعدی، پیامدهای نگرش جدید و تفکیک سیاست از اخلاق و شناسایی عرصه مستقلی برای سیاست به عنوان مهمترین این پیامدها عنوان شده است. در بخش پنجم، سیاست اخلاقی در دوران جدید واکاوی شده و در بخش بعدی، رابطه اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی بررسی و سیاست اسلامی در پیوندی ناگسستنی با ارزشهای اخلاقی مطرح میشود و از امام علی(ع) به عنوان نمونهای از یک سیاستمدار اخلاقی یاد میشود که در سراسر زندگی سیاسیاش همواره منافع مردم را بر مصالح خویش ترجیح داد و در انتهای این بخش از رواج بداخلاقی به ویژه در عرصه سیاسی به عنوان یکی از آفات مهم حکومت دینی یاد میشود. نویسنده در پایان نتیجهگیری مینویسد: «از دیدگاه این مقاله با توجه به جایگاه کانونی اخلاق در اندیشه اسلامی، سیاست مطلوب در اندیشه اسلامی بر بنیاد فضیلتهای اخلاقی استوار است».
- سیاست و اخلاق درونماندگار، محمدرضا تاجیک
در ایران امروز، از یکسو، شاهد نوعی گسست و فاصله میان اخلاق (در اینجا مورال) و سیاست و زیباشناسی هستیم. «آنِ» سیاست فاقد «آرایه»ی زیباشناختی و اخلاقی است. از سوی دیگر، شاهد نوعی پیوست میان اخلاق (در اینجا، اتیک) و زیباشناسی و سیاست ـ در سطح غیررسمی سیاست ـ هستیم. به بیان دیگر، در ایرانِ امروز شاهد نوعی مصاف میان دو نوع سیاست و دو نوع اخلاق و دو نوع زیباشناسی هستیم: سیاست و اخلاق و زیباشناسیی استعلایی و درونماندگار. در نگاه نخست، اخلاق ناظر بر «دیگری» نیست، بلکه ناظر بر «خود» است، اخلاق، با اتصالات عملی فهم میشود نه با یکسری قواعد و اصول پیشینی و انتزاعی. اخلاق ناظر بر «چه میتوانیم انجام دهیم» است، نه ناظر بر «چه باید بکنیم/نکنیم». این اخلاق، قضاوتمحور (داوری بر حسب یکسری ارزشها و قواعد متعالی) نیست، بلکه ارزشیابیـ محور است. در این نگاه، سیاست یعنی خط گریز، خطی از خلاقیت و ابداع و آفرینش، سیاست به لحاظ هستیشناختی نامتعین و گشوده است، و همواره ما را به یافتن و ساختن زمینی جدید و مردمی جدید فرامیخواند. دقیقا در همین نقطه است که سیاست با اخلاق و زیباشناسی گره میخورد. در این نوشتار تلاش بر تمرکز بیشتر بر این نقطه تلاقی است.
- کارگزار/ساختار (ملاحظاتی درباره اخلاق سیاسی در اندیشه سیاسی اسلام)، احمدرضا یزدانیمقدم
هدف این مقاله، پژوهش درباره اخلاق سیاسی در اندیشه سیاسی اسلام است و نتایج آن میتواند راهنمای سیاستگذاریها و برنامهریزیهای سیاسی و اجتماعی قرار گیرد.
در ابتدا مقدمهای ذکر شده و واژههای اخلاق و سیاست و عناوین تفاوت دانش سیاست با دانش اخلاق، سیاست و اخلاق، سیاست مدرن و اخلاق و موضوع اخلاق سیاسی توضیح داده شده است.
در بخش کارگزار به لزوم اخلاقی بودن کارگزار سیاسی اشاره شده و آن را به عنوان عاملی در پیروزی مبارزات سیاسی برمیشمارد. سپس نظرات افلاطون، فارابی درباره ویژگیهای کارگزار و نظرات صاحبنظرانی مانند آخوند خراسانی و علامه طباطبائی در زمان غیبت مطرح شده است.
در بخش ساختار به طبیعت انسان توجه شده و به توازن قوای سیاسی اجتماعی اشاره میکند و نظر اندیشورانی چون: فارابی، نائینی، علامه طباطبائی و امام خمینی را مطرح میکند که حکومت از آنِ مردم و مشروط به آرای آنان است و تعیّن پیامبر و امام معصوم برای حکومت به سبب ویژگیهایی است که در آنان موجود است.
ادامه نوشتار در پی پاسخ به دو پرسش است که: نظام سیاسیِ اخلاقی کدام است؟ و ساختار چگونه اخلاقی میشود؟ و نظرات علامه طباطبائی در این زمینه مطرح میشود. در ادامه بحث از اجتماع است و اینکه اجتماع اخلاقی کدام است. سپس چرخه زوال و انحطاط و چرخش نخبگان مطرح شده و به اخلاق پوزیسیون و اخلاق اپوزیسیون اشاره میکند.
این مقاله با ارجاع به آثار اندیشه سیاسی اسلام و خوانش این آثار نتیجه میگیرد که اخلاق سیاسی، ناظر به اخلاق کارگزار سیاسی و اخلاقی بودن ساختار سیاسی و ساختار اجتماعی و فرایندهای اجتماعی است. بنابراین اخلاق سیاسی علاوه بر کارگزار سیاسی؛ شامل عمل سیاسی، ساختار سیاسی، تصمیم سازی و تصمیمگیری سیاسی، مردم و گروههای سیاسی نیز میشود. در خصوص اخلاقی شدن ساختار، در اندیشه سیاسی اسلام، از آرمانهای بنیادین جامعه انسانی و اسلامی؛ موازین و معیارهای اساسی زندگی اجتماعی یا قوانین و قواعد و نهادها؛ نظارت همگانی؛ تصمیمسازی و تصمیمگیری جمعی؛ عدالت و بهرهمندی همگانی و مصلحت عمومی یاد شده است.
- نسبت نبوت و حکومت در قرآن، مهدی مهریزی
این مقاله به بررسی نسبت نبوت و حکومت تنها از منظر قرآن نظر دارد و بر اساس حدود ششصد آیه تلاش کرده زوایای مختلف و مرتبط با آن را بکاود.
در ابتدا به طرح مسئله پرداخته و سپس گزارشی اجمالی از پیشینة بحث ارائه کرده است. سپس گروههای مختلف آیات را گزارش کرده و نام پیامبران به همراه مفاهیم کلی که در داستان هر پیامبر آمده، گزارش شده است. در بخش چهارم، به بررسی عطاهای خداوند به پیامبران و اینکه خداوند از آنان چه خواسته است، پرداخته و در بخش پنجم هدف از بعثت پیامبران بیان شده و از آن با تعبیر «فعل فرهنگی» یاد کرده است. در بخش بعدی، افعال پیامبران در قرآن گزارش شده و آنها را در 24 مورد برشمرده است. در ادامه، گفتارها و آموزههای پیامبران آمده که شامل مواردی است که از قول پیامبران با واژه «قال» آمده و میتواند نشان دهد اهتمام آنان بر چه چیزهایی متمرکز بوده است. سپس حکومتهای یاد شده در قرآن در هشت مورد ذکر شده که تنها سه مورد از آنها مربوط به پیامبران است. در فرازی از بخش نهم، نقش انبیا در برابر حکومتها بیان شده است.
نتیجه این بررسیها نشان از آن دارد که از آیات قرآن نمیتوان رابطه ملازمه میان نبوت و حکومت را استنباط کرد و حکومت را به عنوان شعبه و شأنی از شئون نبوت قلمداد کرد. نویسنده تأکید میکند که برای صدور رأی نهایی به عنوان نظریه دینی میبایست دومین منبع دینشناسی یعنی سنت اصیل نیز مورد کاوش قرار گیرد.
- اصل کرامت و نقش آن در اخلاق سیاسی، سیدابوالفضل موسویان
با توجه به اینکه یکی از مباحث اخلاق سیاسی، نحوه رابطه حکومت با مردم است و از آنجا که در آموزههای دینی، انسان دارای کرامت ذاتی است پذیرش این دیدگاه در اخلاق سیاسی آثاری دارد و الزاماتی بهوجود میآورد. از پذیرش خواست و اراده مردم در شکلگیری و اداره امور گرفته تا بزرگ داشتن آنان و تحقیر نکردنشان. در این مقاله پس از تبیین اصل کرامت به نتایجی که این دیدگاه در تصمیمگیریها دارد و وظایف حکومت در فرهنگسازی و شخصیت دادن به مردم پرداخته شده است و در مقابل، نوع برخورد حکومتهای جبار چون فرعون و روشهای آنان در تحقیر مردم که در کلام خداوند به زشتی از آنها یاد شده مورد بررسی قرار گرفته است.
در مقدمه بر اهمیت اخلاق و ارزشمندی انسان تأکید شده و سپس با عنوان کرامت انسان، ضمن بیان نظر علامه طباطبائی نتیجه میگیرد که اعلام کرامت برای بشر از جانب خداوند باید به عنوان یک اصل در مقام تشریع و قانونگذاری در نظر گرفته شود، به گونهای که هر حکم مخالف آن به عنوان ثانوی کنار گذاشته شود. در بخش دوم نقش کرامت در اخلاق سیاسی ذیل پنج عنوان زیر توضیح داده شده است: احترام به رأی و انتخاب مردم، واگذاری تعیین سرنوشت مردم به خودشان، ممنوعیت تحقیر مردم، چندقطبی نکردن جامعه و تبعیض قائل نشدن میان مردم و فرهنگسازی احترام به مردم. در پایان با اشاره به اهمیتی که اخلاق در فرهنگ اسلامی دارد و فلسفه بعثت شمرده شده است و برترین اخلاق را کریمانه بودن آن می داند، نتیجه میگیرد که از میان مکاتب اخلاقیِ نتیجهگرا، وظیفهگرا و فضیلتگرا، اخلاق «فضیلتگرا» در اوج، مورد تأیید دین و سنت و سیره معصومان بوده و هرگز به اخلاق ماکیاولی روی نیاوردهاند و هدف وسیلهِ توجیه کارها نشده است.
- امید اجتماعی و اخلاق حکمرانی، احمد شهدادی
امید فضیلتی اخلاقی است و در زندگی اجتماعی انسانها نیز اهمیت دارد و بسط فضیلتِ اخلاقیِ امید در جامعه، میتواند از لوازم حکمرانی خوب شمرده شود. این مقاله به بررسی این موضوع میپردازد و اینکه حکمرانی اخلاقی به مسئلۀ امید فردی و امید اجتماعی اهمیت میدهد، آن را تقویت میکند و با موانع و آفات آن در میافتد.
در ابتدا به طرح مسئله پرداخته شده، در بخش دوم امید را فضیلت اخلاقی معرفی میکند و در ادامه به بُعد جامعهشناختی امید، تحت عنوان امید اجتماعی میپردازد. سپس امید اجتماعی را در چهار نظریة وظیفهگرایی، فایدهگرایی، فضیلتگرایی و قراردادگرایی، بررسی و معنا میکند. در پایان نتیجه میگیرد: 1. امید فضیلتی اخلاقی است. 2. امید اجتماعی هم فضیلتی اخلاقی برای جامعه است. 3. حفظ و بسط امید اجتماعی یکی از الزامات اخلاقی حکمرانی است. 4. بر اساس چهار نظریۀ وظیفهگرایی، فایدهگرایی، فضیلتگرایی و قراردادگرایی، اگر حکمرانی بخواهد کنش اخلاقی داشته باشد، باید برای حفظ و بسط امید اجتماعی بکوشد و با سازوکارهای سیاسی، اقتصادی، مدنی و اجتماعی، آن را تقویت کند و موانع و آفات آن را بشناسد و برطرف سازد.
8.. چالش سیاست و اخلاق با تکیه بر مقوله افشاگری، محمدعلی سلطانی
سنجش اخلاقگرایانه سیاست، همواره یکی از دغدغههای اخلاقگرایان بوده و هست. این پرسش که رابطه سیاست با اخلاق چگونه است و باید چگونه باشد یک پرسش بنیادی است که همواره اندیشه متفکران را به خود مشغول خواهد کرد. این نوشته، موضوع مزبور را به صورت محدود و درچهارچوب مقوله افشاگری برمیرسد و تلاش دارد از تجربه چهلساله حکومت دینی ایران شواهدی برای تبیین تعارض اخلاق و سیاست در موضوع افشاگری ارائه کند.
در ابتدا پس از طرح مسئله، به موضوع افشاگری و علل گرایش به آن پرداخته است. سپس تعارض اخلاق و سیاست از زاویه اخلاق و آداب دینی بررسی شده و با توجه به اینکه در شماری از دستورهای اخلاقی- قرآنی و نیز احکام شرعی به شیوههای مستقیم و غیرمستقیم فرمان به دوری از افشاگری داده شده و با عناوین گوناگونی افشاگری مذموم شمرده شده است به پارهای از آنها پرداخته که عبارتند از: حرمت تشییع فاحشه، حرمت آبروی مؤمن، دشواری اثبات جرم، کیفر گواهی غیردقیق، حرمت تجسس، فضیلت رازداری و حرمت غیبت.
در بخش دوم مقاله، تعارض سیاست با اخلاق انسانی مطرح و آثار منفی افشاگری بیان شده است که عبارتند از: زوال اعتماد اجتماعی، گسترش ناامنی اجتماعی، گسترش دشمنی و خصومت اجتماعی، کوچکنمایی، فراگیرسازی و تسهیل خلاف و سوءاستفادههای سیاسی، پس از توضیح هر یک از عناوین مذکور، دستآوردهای پنداری افشاگری بیان شده که از این قرار است: پیشگیری از فساد و سالمسازی جامعه، شناسایی و معرفی افراد نالایق، آگاهیبخشی به جامعه. در پایان جمعبندی کرده و نتیجه میگیرد: منافعی که برای افشاگری مطرح میشود در حدی نیست که قابل دفاع باشد و ظاهرا تضاد اخلاق با سیاست در موضوع افشاگری، تضادی بهجا است.
بهتر است حاکمیتها برای بقای خویش و اصلاح جامعه به ارزشهای اخلاقی توجه بیشتری داشته باشند و تا جایی که امکان دارد سیاست و مدیریت جامعه را به دور از تعارض با اصول اخلاقی پیش ببرند بلکه به مقدار مقدور سیاست خویش را بر اساس اصول اخلاقی بنیاد نهند تا با کسب اعتماد ملی و مشروعیت مردمی عمر حاکمیت خود را طولانیتر کنند.
گفتوگو: اخلاق و سیاست در تجربة جمهوری اسلامی ایران
اخلاق و سیاست در تجربة جمهوری اسلامی ایران موضوع یگ گفتار و دو گفتوگوی این شماره از مجلة حیات معنوی با سه تن از اندیشوران نامآشنایِ این حوزه است. در این گفتار و گفتوگوها از سه مدل متفاوت بهره گرفته شده است.
- گفتاری از دکتر علیرضا شجاعیزند
این متن حاصل سخنرانی ایشان در تاریخ 17/11/98 در محل پژوهشکده اندیشه دینی معاصر است که بازنویسی شده است. در ابتدا به افراز موضوعی بحث پرداخته و تصریح شده است که موضوع بحث سیاست و اخلاق است و نه اخلاق و سیاست. در ادامه به چگونگی جاری ساختن اخلاق در سیاست و راههای بسط اخلاق اشاره شده است. پس از طرح این مقدمات مفهومی و نظری و راهبردی، به بیان سه نکته میپردازد. اول در باب مسائل اخلاقی جامعه ایران، دوم نحوه مواجهه با مسائل در جمهوری اسلامی و سوم ضرورت تفکیک ساحتهای بحث.
سپس چند نقیصه اخلاقی در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی بیان میشود و در پایان نتیجه میگیرد: «اخلاقي بودن سياست به اعتقاد ما تلازم آشکار و متقني با ساخت سياسي ندارد. مبناي اين مدعا نيز اين است که اخلاق بيش از زورِ عريان، از فريب و تزوير آسيب میبيند؛ عنصري که رواجش در ساختهای سياسی دموکراتيک کم از ساختهای سياسی مطلقه نيست. درعينحال ظرفيتهايی در اولي هست که امکان بيشتری برای مطالبه و طرح مسئله اخلاق ايجاد میکند. شرايطي که در بديل آن وجود ندارد و يا کمتر وجود دارد». قسمت دوم این گفتار به پرسش از سوی حاضرین و پاسخهای دکتر شجاعیزند اختصاص دارد که گاهی بحثهای چالشی در آن به چشم میخورد.
- گفتوگو با دکتر سیدصادق حقیقت
پرسش اول از منزلت اخلاق در دکترین سیاسی جمهوری اسلامی ایران است، که در پاسخ پس از ذکر مقدمهای در این زمینه، به ارتباط وثیق بین اخلاق و سیاست در وقوع انقلاب اسلامی و زوال اخلاق و فضیلت در حوزه سیاست در طی این 41 سال اشاره دارد.
پرسش دوم عوامل بیاخلاقی در تجربه سیاسی در ایران امروز است که در سه عرصة اقتصاد، فرهنگ سیاسی و توجیهات فقهی واکاوی میشود.
سؤال سوم ناظر به تأثیر تیرگی اخلاق در سیاست بر فرهنگ عمومی ایرانیان است که در پاسخ به زوال همبستگی اجتماعی اشاره شده و علت این امر را هم سرایت بیاخلاقی از بالا به پایین در جامعه برمیشمرد.
در پایان و تحت پرسش چهارم با عنوان جمعبندی از مسئله اخلاق و سیاست در تجربه جمهوری اسلامی ایران، غفلت از اصول حکمرانی خوب و بیتوجهی به اولیات اقتصاد بیان شده و از سطح خوب مردم از نظر اخلاقی و روحیه ایثارگری آنها به عنوان نقطه امیدی در جهت بهبود این وضع یاد شده است.
- گفتوگو با دکتر داود فیرحی
محور گفتوگو، واکاوی مناسبات اخلاق و سیاست است. در پاسخ به پرسش از مبانی تئوریک این مسئله، در ابتدا دکتر فیرحی مقدمهای را بیان کرده و در آن دستهبندی یونانیها در علوم را ارائه میدهد که شامل علوم مربوط به شناخت، علوم عملی و تکنولوژی است و در واقع هر دو درخت یک میوه قلمداد میشوند. پرسش بعدی از تحولات و تطورات این نوع نگاه به اخلاق و سیاست است که در پاسخ آن به تیپ بودن این تعریف اشاره میشود و تحولات بحث قبل و بعد از نظریههای ماکیاولی و اینکه هیچگاه این تعریف به طور کامل اتفاق نمیافتد و مصداق نمییابد. سپس بحث از انقلاب اسلامی و واقعیتهای عینی در تجربه چهل ساله جمهوری اسلامی ایران به میان آمده و ارزیابی عملکرد و موقعیت جمهوری اسلامی ایران در این زمینه، که دکتر فیرحی در پاسخ به پارادوکسی اشاره میکند که در دورة جدید پیدا شده و متفکران امروز معتقدند که معیار اخلاق یا معیار درستی یک عملِ اخلاقی، مطابق شریعت عمل کردن است، ولی نظریههای جدید که به خصوص با ادبیات متأخر دربارة اسلام سیاسی گره خورده، میگوید: شریعت بدون دولت حفظ شدنی نیست! بنابراین به دولت مسلط میشوند تا شریعت را حفظ کنند و برای اینکه شریعت را حفظ کنند، میکوشند دولت را حفظ کنند و سرانجام به بهای حفظ دولت، شریعت را از دست میدهند! و مسئله اصلی را پیدا کردن نقطه تعادل در این امر میداند و آن را کار بسیار سختی برمیشمارد. در ادامة گفتوگو، به صورت فهرستوار اصول سیاست اخلاقی بیان شده و در پایان به آینده نسبت اخلاق و سیاست در ایران پرداخته و دو سناریوی موجود یعنی رفتن در مسیر فعلی و یا دموکراتیک شدن دولت مطرح شده و بیان میشود که روند فعلی به این سمت نیست و تنها راه غلبه بر مشکلات، برگشتن به همان شعارهای اولیه انقلاب است.
اقتراح: روایت وصل و فصل اخلاق و سیاست در ایرانِ پسا انقلاب
با نظرخواهی از: محمدرضا تاجیک، سیدجواد ورعی و علی باقریفر
در این بخش، شش پرسش مطرح شده است که سه استاد گرانمایه به آنها پاسخ دادهاند. پرسشها عبارتند از:
سؤال 1: پیروزی انقلاب اسلامی کدام دسته از مفاهیم و ارزشهای اخلاقی را به عرصه سیاست ایران وارد کرد و در پس این وصلِ مفهومی چه دیدگاهی نهفته بود که امکان چنین پیوندی را میداد؟
سؤال 2: ارزیابی جنابعالی از پیوندی که در جامعه ما بین اخلاق و سیاست برقرار شد چیست و چه روایتی از آن دارید؟
سؤال 3: کارنامه نظام جمهوری اسلامی را در اخلاقی کردن سیاست چگونه ارزیابی میکنید و آیا این تجربه را از منظر کارکردی مفید میدانید؟
سؤال 4: در صورتی که جمهوری اسلامی ایران را در اخلاقی کردن سیاست، ناکامروا ارزیابی میکنید علل و دلایل نظری و روششناختی آن را در چه میدانید؟
سؤال 5: در دنیای فعلی یک حکمرانی خوب و مبتنی بر ارزشهای اخلاقی با چه شاخصههایی شناخته میشود و آیا چنین پیوندی را در عینیت حکومتها امکانپذیر و عملی میدانید؟
سؤال 6: در پرتو تجربه برآمده از چهار دهه حکمرانی در ایران، چه تصویر و تصوری از امکان یا امتناع ایجاد رابطهای معنادار و وثیق میان اخلاق و سیاست در شرایط کنونی و آینده جامعه ایرانی دارید؟
بخش پایانی مجله به معرفی و نقد کتاب اختصاص دارد و در آن دو کار ارائه شده است که نگاهی کوتاه بر هر یک میاندازیم:
- معرفی کتاب «اخلاق در سیاست» نوشته مایکل سندل، ولی محمد احمدوند
این کتاب که آقای افشین خاکباز با دقت تمام در 323 صفحه به فارسی ترجمه کرده، سه بخش دارد: در بخش اول، هفت مقاله در بخش دوم، چهارده مقاله و بخش سوم، نه مقاله درج شده است.
در این مقاله ابتدا مسئله کتاب و سپس رئوس کلی آن بیان شده است. بخش نخست که «زندگی مدنی در آمریکا» نام دارد، نگاهی اجمالی به سنت سیاسی آمریکا دارد. بخش دوم که «استدلالهای اخلاقی و سیاسی نام دارد» به برخی از بحثهای اخلاقی داغ در دو دهه گذشته میپردازد و بخش سوم با عنوان «لیبرالیسم و تکثر و جامعه» از بحث و جدلهای سیاسی و اخلاقی خاصی که در بخش دوم مطرح شد فاصله میگیرد تا انواع مختلف نظریههای سیاسی لیبرال را که امروز اهمیت دارند بررسی کند. سپس در فصل آخر کتاب معرفی و نقد نظریه عدالت جان رالز مطرح میشود، لیبرالیسم و نقد آن موضوع دیگری است که در کتاب بررسی شده است و سپس مصادیق مناقشهبرانگیز اخلاقی در 5 موضوع بررسی میشود که عبارتند از: تبعیض مثبت، دروغ در عرصه عمومی، خودکشی به کمک دیگران، دخالت قربانیان در محاکمه، سلولهای بنیادی جنینی. در پایان چنین نتیجه میگیرد: «سندل در مقام نویسندهای که دغدغه اخلاق دارد ضمن حرمت گذاشتن به ارزشهای لیبرال، عدم تمهید سازوکاری را که از نسبیتگرایی افراطی جلوگیری کند را یادآور میشود. از نظر وی نسبیتگرایی که در کنه نظر لیبرالها وجود دارد با کوبیدن بر طبل آزادی و انتخاب، دیگر ارزشهای اخلاقی را تهدید میکند».
- دوم: اخلاق و سياست در آثار استاد محمدرضا حکيمی؛ معرفی دو کتاب: 1. جامعهسازی قرآنی، 2. حکومت اسلامی، حسن پویا
يکي از چهرههای ماندگار انديشه و علم و فقاهت در دوران معاصر استاد محمدرضا حکيمي است. گرچه ایشان شهرتی در سياست ندارد، از عالماني است که در علم و عمل در حوزه مسائل سياسی و اخلاقی از سرآمدان روزگار خويش است.
در اين نوشتار نگاهی به دو اثر ارزشمند استاد حکيمی: «جامعهسازی قرآنی» و «حکومت اسلامی از نظر قرآن و سنت» شده است.
در ابتدا پس از بیان مقدمهای کوتاه، کتاب جامعهسازی قرآنی معرفی میشود. مقالات این کتاب شامل عناوین زیر است: «نماز و عدالت، دو نشانه جامعه قرآنی»، «محورهای عدالت»، «تعريف عدالت»، «ابعاد صيرورت» و «سياست کلّی اسلام».
نویسنده در بخش دوم مقاله، به معرفی کتاب حکومت اسلامی میپردازد که عناوین فصلهای آن عبارتند از: ويژگیهای حکومتهای صالح؛ ويژگیهای انسانی؛ ويژگیهای فرهنگی؛ ويژگیهای حکومتی؛ ويژگیهای حقوقی؛ ويژگیهای اخلاقی؛ ويژگیهای اجرايی؛ ويژگيهاي اقتصادي؛ ويژگيهای اجتماعي؛ ويژگيهای مردمی، به توضیح هر یک پرداخته و در پایان نتیجه میگیرد: «آنچه از آثار استاد حکيمي به دست ميآيد، استناد تمامي برداشتها و نظریات ايشان به آيات قرآن و روايات چهارده معصوم(ع) است. در نظر ايشان بدون هيچ شک و يا مسامحهاي، ارتباط بسيار وثيق بين اخلاق و سياست وجود دارد. سياست نبوي و علوي فقط و فقط بر پايه مبانی اخلاق دينی استوار است و ذرّهاي تخطي از آن در نظر دينداران پسنديده نيست و سياستمداران حکومت دينی، بايد دينمداري و اخلاقمداری، سرلوحه تمامي فعاليتهاي آنان در عرصههاي مختلف داخلي و خارجی ـ سياسی و اجتماعی ـ فرهنگي و علمی باشد.».