پیشنهاد مطالب دیگر:
فصلنامه «حیات معنوی» -4
چکیده
موضوعات و محتوای مقالات
- هستی و چیستی معنویت در نگرش دینی، هادی وکیلی
در این نوشتار پس از ذکر مقدمه، تاریخچة معنویت بررسی و سپس تعاریف معنویت ارائه شده است. در ادامه، تبارشناسی معنویت از منظر دینی مورد توجه قرار گرفته و مواجهه ما با دو قرائت از آن: معنویت به مثابه یک علم و معنویت به مثابه یک سبک زندگی طرح شده است. در ادامه نسبت معنویت با عرفان، فقه و اخلاق بر اساس این دو قرائت واکاوی شده است. سپس شش تفسیر دربارة نسبت دانشِ معنویت با علوم چهارگانه آمده است. با توجه به تعیین اصل دلالت نصوص و منابع بر منعویت، بحث بعدی این مقاله به این امر اختصاص یافته و بحث دلالت را به تفکیک نصوص و منابع مطرح کرده است. از آنجا که عقل نیز میتواند در کار تشخیص یا تأیید احکام معنوی به کار آید، معنویت در حدود عقل، عنوان دیگری است که واکاوی شده و در پایان نتیجه گرفته است: «تعبیر “معنویت اسلامی” هنوز مفهوم مشخصی برای ما ندارد. اگر منظور از آن همان عرفان اسلامی باشد احتمال دارد عرفان اسلامی را بتوان یکی از مصادیق یا حتی مصداق اتمّ معنویت دانست، ولی به نظر میرسد که عرفان اسلامی، مقولهای جدا از معنویت است و نمیتواند مصداق/ مصداقی از معنویت باشد».
به طور کلی درباره این مقاله میتوان گفت: مقارنه و مقایسه خوبی میان اصطلاح معنویت در منابع و متون مسیحی و نیز اسلامی انجام شده و ضمن تبارشناسیِ ریشههای مفهومی و تاریخی، قرابت مفهومی این دو بستر فکری را اثبات مینماید، و آنگاه معنویت به مثابه علم و نیز وصف را به مصاف اصطلاحات مشابه نظیر اخلاق و عرفان و فقه و کلام میبرد و با شش تفسیر، نسبتسنجی کرده و نهایتا معنویت را علمی دینی/ غیر دینی در نظر میگیرد که به تدوین گزارههایی با بعد باطنی در مورد افعال زندگی میپردازد. این مقاله صورتبندی نسبتا خوبی از معنویت در نگرش مسیحیت و اسلامی ارائه میکند.
- معنویت در روانشناسی معاصر، مسعود آذربایجانی
یکی از دانشهایی که درباره معنویت، بیشترین تمرکز و مطالعات را داشته دانش روانشناسی است و در این نوشتار، با روش مطالعه مروری، اسنادی و مشاهدات بالینی و تجربی، حضور و جایگاه معنویت در روانشناسی بررسی شده است.
در ابتدا مقدمهای کوتاه آمده و سپس به بیان مسئله یعنی بررسی و تحلیل «معنویت در روانشناسی» و پرسشهای ضمنی بحث پرداخته شده است. در ادامه مفاهیم معنویت، نسبت دین و معنویت و روانشناسی تعریف شدهاند و ضمن تعریف معنویت به «گرایش عمیق درونی و باطنی انسان به سوی امر قدسی»، به مقایسه بنیادینِ تعریف معنویت در غرب و دنیای اسلام پرداخته شده است. در بخش مناسبات روانشناسی و معنویت که رسالت اصلی مقاله است، مهمترین بخشها و شاخههای مطالعه معنویت در روانشناسی را در پنج بخش ارائه کرده است: رشد معنوی، هوش معنوی، سلامت معنوی، رواندرمانگریِ معنوی و مراقبت معنوی و در بخشی از نتیجهگیری آمده است: «رواندرمانگریِ معنوی، تا حدی در میان دانشجویان روانشناسی بالینی مورد توجه است و به صورت آموزشی، پژوهشی و بالینی استفاده میشود، اما با عنایت به زمینههای فرهنگی، بومی و دینی آن در جامعه ما لازم است مورد توجه بیشتری قرار گیرد و از این زمینه برای ارتقای دانش روانشناسی بالینی و نیز خدمترسانی به مراجعان و بیماران روانی استفاده بیشتری بشود».
- بایستههای پژوهش در عرصه مطالعات معنویت، وحید سهرابیفر
در این نوشتار، نخست سخن از شکلگیری معنویت در یک بستر جدید است و اینکه این بستر جدید، اقتضائات جدیدی به همراه داشته است و باعث رونق معنویتپژوهی شده است. در ادامه به سه گونه معنویتپژوهی اشاره شده و ویژگیهای هر کدام به اجمال مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت این سؤال مطرح شده که اولویت معنویتپژوهی ما کدام است؟ و در پاسخ، چنین ادعا شده که هیچ کدام از این سه گونه معنویتپژوهی به تنهایی اولویت پژوهشی ما را تامین نمیکند و ما باید در پی تاسیس «معنویت نوین اسلامی» باشیم. این مدعا به همراه دلایلی بسط داده شده و در نهایت به چالشهای نظری و علمیای که در پیش روی این معنویت جدید وجود دارد، به اختصار اشاره شده است.
در این مقاله، نگارنده بدون افتادن به چارچوبهای پژوهشی، دغدغهمندانه، ابتلای انسان امروز به تحولات فکری که منجر به معنویتگرایی نوین شده را تصویر کرده و صفبندیهای موجود در برابر تحولات عصری و نسلی را به خوبی تبیین نموده است. وی همچنین مطالعه معنویت به مثابه یک پدیده را بهترین سوژه مطالعاتی قلمداد میکند و معنویتپژوهی اسلامی را مهمترین اولویت در زمانه ما میشناساند و چالشهای نظری و عملی جدی که پیشروی این پروژه مطالعاتی محتمل است را بیان میکند.
در پایان میخوانیم: «رواج معنویت در دوران جدید، ضرورت معنویتپژوهی را بیش از پیش نمایان ساخته است. امروزه در کشور ما گونههای مختلفی از معنویتپژوهی وجود دارد و ما به آنها نیازمندیم و یافتههای آنها بسیار ارزشمند هستند، ولی ارزش آن یافتهها زمانی بیشتر خواهد شد که بتوانیم آنها را در جنبه ایجابی فعال کنیم و مدلهایی از معنویت نوین اسلامی عرضه کنیم که بتواند انسان امروز را به سرچشمههای غنی معنویت اسلامی رهنمون شود.».
- ساخت و بافت انسان معنوی، ناصر مهدوی
این مقاله با هدف تبیین نگاه عارفان شرقی به معنویت نگاشته شده است. نگارنده در چکیده آورده است: «در این مقاله کوشیدهام بنابر آنچه از اندیشههای لودیگ ویتگنشتاین آموختهام، معنویت را نه در قالب تحلیل و تبیین لفظی و فلسفی که در میدان عمل و بازی زندگی معرفی کنم». ابتدا مقدمهای راجع به معنویت آمده، سپس در بیان چیستی معنویت آن را «ایمان شورمندانه به خداوند» تعریف میکند. از آنجا که به نظر نگارنده برشمردن ویژگیهای مهم انسانهای معنوی، راه مطمئنی برای درک بهتر مفهوم معنویت در میانِ این حکیمان و فرزانگان است، در ادامه چهار نمونه از ویژگیهای انسان معنوی در فرهنگ و آیینهای شرقی را ارائه کرده است: تجربه امر قدسی، وارستگی، صمیمیت و یگانگی با جهان و مرگاندیشی. چنین ویژگیهایی نه در قالب مفاهیم که در متن زندگی انسانها قابل مشاهده است و با تأمل در آن میتوان تصوری روشنتر از مفهوم و معنای معنویت به دست آورد. نویسنده در پایان نتیجه میگیرد: «برای فهم بهتر مفهوم معنویت، ماندن در تعریف و تبیین آن شاید دردی را درمان نکند؛ گرچه میتواند بر روشنایی ذهن و زبان آدمی به اندازهای محدود بیفزاید، اما تماشای رفتار انسانهایی که آنها را آدمیانِ معنوی میخوانیم، آنهم در صحنههای گوناگون زندگی، شیوهای است که کمک میکند تا با مفهوم معنویت اُنس و نسبتی واقعبینانهتر داشته باشیم».
- معنویت و عبودیت، عباس جوارشکیان
ابهام در معنای معنویت و تعدد تفاسیری که از آن وجود دارد، ضرورت تبیین روشن و ارائه معنای محصّلی از معنویت و ابعاد و شاخصههای آن را بهویژه از منظر اندیشه و باورهای اسلامی بیش از پیش آشکار میسازد؛ در این مقاله، نگارنده کوشیده است از منظر آموزههای معنوی و عرفانی اسلام به این پرسشها پاسخ گوید: معنویت چیست؟ احساس معنوی چه ویژگیهایی دارد؟ زندگی معنوی چه نوع زندگی است؟ اگر برای معنویت در بیرون وجود انسان واقعیتی و عینیتی وجود دارد این واقعیت و عینیت چیست و اصل و مبدأ و منبع آن کدام است؟ مبنای انسانی و درونی معنویت چیست؟ و چه واقعیتی درون انسان برای برخورداری از احساسهای معنوی و زندگی معنوی لازم است؟ چگونه میتوان به سرچشمۀ معنویت راه برد؟ مبانی و سازکارها و سازمان روحی لازم برای نیل به مراتب عالی معنویت و سرچشمه نهایی آن چیست؟
بر این اساس، ضمن تبیین چیستی معنویت و احساس معنوی، ثابت میکند که معنویت با عینیتی بیرونی و واقعیتی درونی در انسان، موجب کشش آدمی به سمت آن حقیقت میگردد و در متون دینی آن مفهومی که نماینده معنویت تام و کامل از جهت معرفتی و گرایشی و رفتاری باشد عبودیت نام دارد. بر همین اساس، عبودیت، محور بررسی همهجانبه این مقاله قرار میگیرد و مستندات لطیفی از آن در متون دینی تعقیب میگردد. به واقع، نویسنده با یک نگاه برون دینی و فلسفی، معنویت را در درون متون دینی ردیابی میکند. در پایان نتیجه میگیرد: «معنویت اصیل و حقیقی، مستمر و بادوام، غنی و عمیق، تعالیبخش و تکاملآفرین تنها در مدار بندگی و دل سپردن به کانون اصلی حیات و قدرت و عظمت و زیبایی و مبدأ هر خیر و کمالی در هستی یعنی ذات مقدس الهی امکان تحقق دارد. تنها در مسیر عبودیت حضرت حق است که انسان رفتهرفته به حیات طیّبۀ ایمانی و معنوی نائل میگردد؛ حیاتی که در آن، همه شاخصههای معنویت بهطور هماهنگ و همهجانبه و پویا و بالنده حضور دارند و قدم به قدم در پرتو ایمان به حضرت حقّ و تصدیق عملی این ایمان، یعنی انجام اعمال صالحه بستر تعالی و تکامل وجودی انسان را بیش از پیش فراهم میآورند».
- شکلگیری «گفتمان معنوی» در برابر دو «گفتمان دینی و علمی»، مسلم گریوانی
تحولات فکری و فرهنگی غرب، حکایت از شکلگیری «رهیافت» و بلکه «گفتمانی نو» در برابر دو گفتمان نیرومند تاریخی، یعنی «گفتمان علمی» و «گفتمان دینی» دارد. این تقابل تا آنجا پیش رفته که امروزه وقتی گفته میشود معنویت، از آن نفی دین قصد میشود. اینکه چنین تقابلی چقدر موجّه است و اساساً مقصود از این سه گفتمان و نسبت میان آنها چیست و چه مسیر و تحولی برای تقابل میان آنها طی شده، حائز اهمیت است. در این مقاله با نگاهی تبارشناختی به معرفی ارکان، مؤلفهها و لوازم هر یک از گفتمانهای مذکور پرداخته شده و سپس با نگاه به نگرش اسلام به معنویت و باطنیگری، سه گفتمان علمی، دینی و معنوی ذیل گفتمان وحیانی قابل جمع دانسته شده و انقلاب اسلامی امتداد معنویتگراییِ معقول و مطلوب بشر (خردپذیر و دلپذیر) معرفی شده است.
این مقاله در صدد تصویری کلان از مولفههای گفتمان معنوی در برابر دو گفتمانِ رقیب یعنی گفتمانِ دینی و علمی است. نگارنده معنویت به مثابه گفتمان را مستقل از دستگاه دینی و علمی دارای رهیافت، مبانی، اصول و روشهایی معرفی میکند که سودای جایگزینی در برابر علم و دین را دارد. نویسنده معتقد است گفتمان دینی اگر در کنار شریعت و بعد مناسکی خود، با هسته درونی خود یعنی معنویت و عقلانیت معرفی گردد، سهگانهی گفتمان معنوی، علمی و دینی نامفهوم خواهد بود و چنانچه بزرگان معرفت گفتند: برهان، عرفان و قرآن انفکاکناپذیر هستند.
در بخش گفتمان معنوی، ریشههای شکلگیری آن، نحوه شکلگیری پدیده معنویتگرایی و مبانی و اصول آن ارائه شده و در ادامه در بخش تحلیل و ارزیابی به بررسی نظرات عالمانی همچون شهید مطهری، علامه طباطبائی، علامه جعفری و … میپردازد و در پایان نتیجه میگیرد: «در گفتمان معنویت با نگرش اسلامی، توجه به علم و عقل در سلوک، سازنده و مفید است، زیرا علم، مسیر پیشرویِ سلوک را تمییز کرده و عقل، بر سر دو راهیها، سالک را از سر درگمی نجات میدهد و ایمان، سالک را در مسیر طولانی و سخت، دلگرم نگه میدارد و با اعتقاد به خدای عارفان، انگیزه و مشوقی درونی برای حرکت سالک تعریف میکند. بنابراین ایمان، دلگرمی است و علم و عقل، پشت گرمی؛ ایمان، هدایت است و علم و عقل، حمایت. پس علم و عقل و ایمان عارفانه، هر سه ارکان معنویت و عرفان راستین بهشمار میروند».
- طیفشناسی مطالعات معنویت در غرب، احمد شاکرنژاد
محور این مقاله معنویتپژوهی در غرب و نشانههایی از تولّد آن در غرب به روایت میشل او سلیوان است. پاسخ به این پرسش: آیا مطالعات معنویت، تبدیل به رشته مستقل دانشگاهی شده است؟ نیازمند اشرافی بسیار گسترده و دقیق به حوزههای مختلف علمی و نیز انواع پژوهشهای انجام شده در این زمینه است. مقاله حاضر از طریق بازخوانی دیدگاه یکی از پژوهشگرانی که به این سؤال پرداخته است تلاش میکند زمینهای برای پاسخ دقیقتر به این سؤال فراهم کند. میشل اوسلیوان از محققانی است که با اشراف نسبی به پژوهشهای معنویت در صدد اثبات این نکته است که معنویت پژوهی در غرب امروزه تبدیل به یک رشته مطالعات آکادمیک شده است. اوسلیوان، شش دسته از نشانههای تولّد این رشته مطالعاتی را شناسایی کرده و به بیان مصادیق آن نشانهها می پردازد که عبارتند از: اظهارنظر محققان، تعداد متخصصان، منشورات دانشگاهی، انجمنها و مجمعهای دانشگاهی، دپارتمانها یا دورههای آموزشی و پژوهشی و همایشها و هماندیشیها. با مرور این نشانهها ضمن آشنایی با اهم محققان، آثار تحقیقی و مراکز تحقیقاتی میتوان درباره جواب به سوال مذکور بهتر گمانه زنی کرد. در جمعبندی میخوانیم: «مطالعات معنویت در زمینه الهیاتی تحقق یافته و به معنویت به مثابة یک تجربه زنده میپردازد. اما شاید تصمیمگیری درباره اینکه این حوزه مطالعاتی تبدیل به یک رشته مستقل شده یا خیر، هنوز امکانپذیر نباشد، زیرا در کنار نشانههای مذکور، تولد یک رشته نیازمند آن است که رشتههای دیگر نیز استقلال آن را به رسمیت شناخته باشند».
- زیست معنوی کودکان، علیرضا رحیمی
دستیابی به زیست معنوی نیازمند طی مراحل و گذر از مقدماتی است که بدون عبور از آنها دستیابی به هیچیک از اهداف و گذر از منازل این مسیر در عمل امکانپذیر نیست. تربیت معنوی، شامل اقدامات اندیشیدهای است که طی این مسیر را برای کوچکسالان تحت نظارت مربیان و اولیا تسهیل میکند. این نوع از تربیت نیز همانند سایر انواع، از نقاط ابتدایی و با مقدماتی آغاز میشود. این مقاله در صدد است ضمن معرفی این مقدمات، به روش اساسی تحقق اهداف تربیتی مربوط به آن اشاره کند.
آنچه به عنوان سؤال اساسی این نوشتار مطرح و بدان پاسخ داده میشود بیش از هر چیز به مقدماتی باز میگردد که امکان تربیت معنوی کودکان را فراهم میآورد. اینکه نقطۀ آغاز این نحوۀ زیستن کجاست؟ روشی که موجب میشود موقعیت تربیتی مناسب برای تربیت معنوی کودکان، خلق شده ـ اگر وجود ندارد ـ یا مغتنم شمرده شود؛ اگر وجود دارد اما مورد بیتوجهی است.
بر این اساس در ابتدا به بیان چیستی تربیت و زیست معنوی کودکان میپردازد و معنویت را از جنس زیستن، چشیدن و تجربه کردن معرفی میکند و تربیت معنوی را «تلاش ارادی و هدفمند والدین و مربیان برای ایجاد فرصت برقراری ارتباط کودک با امور معنادار و زیست معنوی او» تعریف کرده و این کار را از طریق تقویت این احساس در کودک که خدا در زندگی او حضور مهربانانهای دارد، ممکن میداند، یعنی مربی از دل متن زندگی کودک، زمینههای اکتشاف بُعد معنوی کودک را فراهم مینماید و سپس نیاز کودکان به معنا و معناداری بررسی میشود. در ادامه مؤلفههای زیست معنادار کودکان ارائه شده است: معناداری در متن زندگی کودکانه و اکتشافی بودن زیست معنوی. سپس راهکارهای تحقق معنایابی کودکان را مطرح میکند: پرورش روح جستوگوگری و کندوکاو، دادن مجال برای اکتشاف کودکان و گفتوگو با هدف معنایابی کودکان.
بر اساس این مقاله، توان مواجهه با امور معنادار و بهرهگیری فعال از آنها ـ توسط متربّی ـ برای تجربۀ زیست معنوی، خود، حاصل یادگیری معنادار در خانه و مدرسه است. و بهکارگیری روش «کندوکاو و کاوش» ـ به عنوان روش اساسی آموزش ـ میتواند علاوه بر ایجاد فرصت برای یادگیری معنادار، امکان مواجهه و بهرهمندی از امور معنادار را برای کودکان فراهم کند. در جمعبندی میخوانیم: «برای جداکردن بچهها از روزمرگی و کمک به آنها برای معنایابی و معنادار زیستن، نقش والدین و معلمان بسیار مهم است. آنها باید ابتدا بینش خود را اصلاح کنند؛ چون بسیاری از والدین و معلمان، به آموزش ـ بهویژه آموزش مدرسهای ـ با بینشی نادرست مینگرند».
گفتوگو
تولید معنویت اسلامی از میراث فلسفی ـ عرفانی، گفتوگو با مرتضی جوادی آملی
استاد مرتضی جوادی آملی در مصاحبه خود با مجله حیات معنوی، معناشناسی نویی از معنویت ارائه میدهد و تأکید دارد که برای تولید معنویت اسلامی ناگزیر از ظرفیتهای تراث اسلامی اعم از اخلاق، سلوک و عرفان نظری هستیم.
معنویت موازی جایگزین معنویت خطی، گفتوگو با محمد شیخالاسلامی
حجت الاسلام شیخالاسلامی در مصاحبه خود با مجله حیات معنوی، از ایدة «معنویت موازی» پردهبرداری میکند که از جنس معنویت کاربردی در زندگی به شمار میرود، وی اصرار دارد که دوره معنویت خطی یا سنتی گذشته و ما باید بر اساس هوشهای معنوی هشتگانه در روانشناسی، و بر اساس ظرفیت و سطوح معنوی مخاطب، معنویت را تئوریزه و معرفی کنیم.
اقتراح: عملکرد نظام اسلامی در عرصه ترویج معنویت
جمهوری اسلامی ایران بیش از چهار دهه، در زمینه ترویجِ معنویتگرایی فعالیتهایی انجام داده که برخی موفق بوده و بعضی نیز کاستیهایی داشته است. امروزه نیز با توجه به ورود معنویتهای نوظهور و مدرن در جهان، بایسته است با نگاهی به آینده، دستآوردهای جمهوری اسلامی در ترویج معنویت، بازخوانی شود.
با این نگاه، مجلة حیات معنوی سراغ برخی از کارشناسان و اساتید حوزه و دانشگاه رفته و عملکرد چهل ساله نظام جمهوری اسلامی ایران را در ترویج معنویت با نگاهی به آینده بررسی کرده است.
با نظرخواهی از: مسعود آذربایجانی، مسلم محمدی و باقر طالبی دارابی
پرسشهای مطرح شده در این بخش که سه استاد گرانمایه به آنها پاسخ دادهاند، عبارتند از:
- از چهل سال پیش تا کنون، انقلاب اسلامی ایران در زمینه ترویج معنویت گرایی فعالیت هایی داشته و سناریوهایی نیز برای آینده در نظر دارد، با توجه به پیشینه معنویتگرایی، آیا سناریوهای محتمل، با آینده معنویتگرایی در ایران انطباق پیدا میکند یا خیر؟
- چرا بحث معنویت در کشور به طور شایسته نهادینه نشد؟
- در آینده چه خطرات و آسیبهایی بر سر راه معنویت وجود دارد و چگونه میتوان از بروز آنها جلوگیری نمود؟
هر سه بزرگوار تاکید دارند که نظام اسلامی، فاقد استراتژی در عرصه ترویج معنویت در کشور است و در این راستا پیشنهادهایی را ارائه مینمایند.
بخش پایانی مجله به معرفی و نقد کتاب اختصاص دارد و در آن سه کار ارائه شده است که نگاهی کوتاه بر هر یک میاندازیم:
- گزارش و پایشی از «درسگفتارِ جریانهای معنوی ایران»، حسن صحرایی
مصطفی ملکیان از نواندیشان معاصر ایران، در سلسله درسهایی که تحت عنوان «جریانشناسی فرهنگی ـ اخلاقی معاصر» ارائه کرده است، در کنار جریانهای فکری ایران معاصر از قبیل جریان فکریِ سنتگرایان، جریان فلسفی هایدگری و جریان دکتر سروش، به جریانهای اخلاقی و معنوی ایران معاصر نیز میپردازد از قبیل: جریان نهضت سوم روانشناسی معاصر، جریان اخلاقی (Moralism)، جریان عرفان آمریکایی یا معنویتِ سرخپوستی، جریان عرفان شرقی (اعم از عرفان هندویی، بودایی و تائویی) و جریان هندوئیزم نوین یا مورتیگرایی.
در این نوشتار هدف بررسی جریانهای معنوی و اخلاقی است که در ابتدا توصیفی مشبع از این جریانها ارائه شده البته با زبان و ادبیات ایشان بدون دخل و تصرف و تنها با اندکی تلخیص؛ آنگاه ذیل هر یک از جریانها به تحلیل و بررسی دیدگاههای استاد ملکیان در توصیف آنها پرداخته شده است.
- معرفی کتاب «راهنمای روانشناسی دین و معنویت»، محسن زندی
کتاب راهنمای روانشناسی دین و معنویت، ویراسته پالوتزین و ال. پارک از کتابهای مناسبی است که عمدتاً ناظر به تحقیقات انجام شده در موضوعات مربوط به روانشناسی دین با رویکرد تجربی است؛ هرچند به تحقیقات انجامشده با روش کیفی نیز توجه کرده است. در این کتاب مباحث تاریخی و نظری بسیار اندک است. از اینرو، به عنوان یک کتاب ابتداییِ آموزشی برای علاقهمندان به روانشناسی دین و معنويت مناسب نیست و تنها به کار کسانی میآید که پیشتر مطالعات منظم و پیگیری در روانشناسی و نیز روانشناسی دین و معنويت داشتهاند. اما به لحاظ مرور تحقیقات انجامشده (بهویژه تحقیقات تازه) و نیز دامنه موضوعاتش بسیار موفق عمل کرده است. نثر روان و انسجام نوشتاری و محتوایی مطالب کتاب، از ابتدا تا پایان، نشاندهنده احاطه ویراستاران بر کل مطالب کتاب و نیز آگاهی نویسندگان هر مقاله از محتوای مقالههای دیگر است. از اینرو، با وجود 33 مقاله مختلف و بیش از پنجاه نویسنده، خواننده به هیچوجه احساس گمشدگی در چندین جزیره پراکنده نمیکند.
مهمترین برجستگی این کتاب، معرفی الگویی جدید برای روانشناسی دین است. پالوتزین (که به همراه اِمونز (Emons)، از مبدعان اصلی آن است) این الگو را الگوی میانرشتهایِ چندسطحی(multilevel interdisciplinary) مینامد.
این کتاب در شش بخش اصلی، 33 مقاله از نویسندگان مختلف و در 698 صفحه (با خط ریز) تنظیم شده است. شش بخش این کتاب عبارتند از: مبانی روانشناسی دین (شامل هفت مقاله)؛ بررسی دین در فرآیند رشد و تحول انسانی (سه مقاله)؛ دین و زیررشتههای اصلی روانشناسی (هفت مقاله)؛ ساخت و بروز دین و معنویت (هشت مقاله)؛ روانشناسی دین و حوزههای کاربردی (هفت مقاله)؛ نتیجه و جهتگیریهای آتی (یک مقاله). و در این مقاله به بررسی هر یک از فصلهای آن پرداخته میشود.
- معرفی دو کتاب «معنویت در ادیان ابراهیمی» و «معنویت دین»، عطیه کشتکاران
دکتر سید احمد غفاری قره باغ، طرح علمی خود را در تبیین هویت معنویت حنیف، معنویتنماهای منتسب به ادیان ابراهیمی و معنویت منفک از دین در دو کتاب «معنویت در ادیان ابراهیمی» و «معنویت ودین؛ بررسی استدلالهای ناسازگارگرایان» به تفصیل بیان کردهاند که این نوشتار به معرفی این دو اثر اختصاص دارد.
هر دو کتاب را مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و در سال 1397 به فاصله چند ماه چاپ کرده است، اما کتاب معنویت در ادیان ابراهیمی را میتوان به نوعی مقدمه و تکملهای بر کتاب دیگر دانست. هرچند در هر دو کتاب به برخی مباحث مشترک مانند تعریف معنویت و دین پرداخته شده، اما ساختار متفاوت هر کتاب، خواننده را به مقصود اصلی نویسنده از آن اثر معطوف میدارد.
- معرفی کتاب «معنویت در سبد مصرف»، مسلم گریوانی
یکی از آثار ارزشمندی که در سالهای اخیر توانسته پرسشهای بنیادین در زمینه جریانهای نوظهور معنوی را مورد توجه قرار دهد، کتاب «معنویت در سبد مصرف» است. بهزاد حمیدیه، نویسنده این کتاب توانسته تصویری فنی و علمی از مفاهیم بنیادین پژوهش از قبیل معنویت، دین، عرفان ارائه کرده و تحول مفهومی این مفاهیم را در پارادایمهای مربوطه تحلیل کند.
این اثر را انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر کرده و به جز مقدمهای که در آن به طرح صورت مسئله میپردازد، مشتمل بر نُه بخش اصلی است که در این مقاله مروری کوتاه بر آن شده است.